اولین سریال کره ای که دیدم، سریال کره ای "پزشکان" بود که از یکی از شبکه های سیما(فکر کنم شبکه 4) پخش می شد(خیلی قبل تر از ظهور یانگوم و جومونگ! جالبه بعدها قهمیدم بازیگر اصلیش یانگوم بوده). اون زمان نوجوان بودم و این سریال به شدت برام جذاب بود. دلم می خواست وقتی سریال شروع می شه من تو خونه تنها باشم و بتونم صحنه به صحنه سریال رو با دقت بالا و خیال راحت دنبال کنم. و البته هیچ وقت این اتفاق نیفتاد و همیشه یا شونصد نفر خونه بودن یا همزمان با پخش سریال، فوتبال بود :/
کششی که در این سریال برای من وجود داشت، عجیب بود. طوریکه بعد از گذشت سال ها، هنوز بعضی از صحنه ها و دیالوگ ها در ذهنم باقی مونده. اون زمان خبری از اینترنت پرسرعت نبود و منم دسترسی به سریال نداشتم. خدا خدا می کردم یه بار دیگه سریال پخش بشه که نشد! گذشت، تا وقتیکه وارد دانشگاه شدم. اونجا برای بار دوم با سریال های کره ای درگیر شدم. یکی از دوستانم چندتا سی دی سریال کره ای با خودش به خوابگاه آورده بود. یادمه دوشبانه روز پای لپ تاپ نشستم و بی وقفه سریال دیدم! حتی دانشگاه هم نرفتم!
بعد از اون تا مدتی از سریال کره ای فاصله گرفتم. سومین باری که با سریال کره ای مواجه شدم، وقتی بود که یکی از هم اتاقی ها صحنه هایی از سریال "تو زیبایی" رو بهم نشون داد و من مثل برق گرفته ها به لپ تاپ دوستم چسبیدم و گفتم: "وای همییین الاااان باید سریال رو روی فلش بریزی"! از من اصرار و از اون انکار. چون می دونست چه سابقه خرابی در این زمینه دارم، نمی خواست سریال رو یکجا بهم بده. اما انقدر بهش پیله کردم که بالاخره تو زیبایی رو به چنگ آوردم! یه رومنس عاشقانه ی طنز! پر از کاراکترهای جذاب!
دختر کشیشی که خودشو به شکل پسر درآورده بود، یه گروه موسیقی جوان پسند، یه پسر مغرور وسواسی با قلب یخی! یه پسر عاشق پیشه گیتار به دست با موهای خوش حالت. یه مدیربرنامه خنگول بامزه. یه دختر خوش تیپِ خوش هیکل که مدام رد می شد و. .
یادم نیست سریال رو طی چند ساعت تموم کردم!
و یادم نیست چند بار دیگه از اول دیدمش!
و یادم نیست چند ساعت دنبال پشت صحنه ها و حاشیه های سریال تو نت سرچ کردم!
فقط یادمه حسابی درگیر شدم!
چرا؟
چرا یه سریال انقدر ذهن و روح و روان من رو درگیر کرد که حاضر بودم مثل یه ربات تو یه اتاق تاریک بشینم و بدون آب و غذا شب تا صبح سکانس های سریال رو دنبال کنم.
چرا بعد از دیدن سریال حس خلاء می کردم؟
چرا دوست داشتم این سریال تا ابد ادامه داشته باشه؟
انگار جادو شده بودم.
راستی یه نظر خواهی: نظرتون در مورد قالب وبلاگ چیه؟
خیلی ها سریال های کره ای رو محض سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت می بینند. خیلی ها، از محتوای لطیف و انسان دوستانه این سریال ها خوششون می آد. عده ی زیادی هم دلبسته ی جلوه های بصری این سریال ها (صحنه های رنگارنگ، تیپ و قیافه ی همیشه شیکِ بازیگرها و.)هستن. خلاصه هر کسی از ظن خود شد یار او! از درون او نجست اسرار او!
ممکنه بعد از خوندن نقدها بگید که اونا برای فرهنگ خودشون فیلم ساختن و ما حق نداریم نقد فرهنگی و ارزشی بر فیلم ها داشته باشیم. مخالفم!
چون ما داریم وقت زیادی رو پای این سریال ها می ذاریم و خیلی هامون به سبک اعتیادوار تماشاشون می کنیم، یقیناً محتوای فیلم ها روی ما اثر می ذاره. حتی کسی که فقط برای پر کردن اوقات فراغتش این فیلم ها رو می بینه.
توی دورانی زندگی می کنیم که مرزهای جغرافیایی عملاً متلاشی شدن و فقط تو نقشه ها دیده می شن! این مرزها در بحث فیلم و سینما مفهوم خودشون رو از دست دادن. هر کشوری تلاش داره تا فرهنگ خودش رو از طریق رسانه های صوتی تصویری به سرتاسر جهان منتقل کنه. و چه ابزاری برای انتقال فرهنگ، از فیلم قدرتمندتره؟ کره ای ها هم از این قاعده مستثنی نیستن.
نمی شه گفت کارگردان های کره ای فیلم و سریال هاشون رو فقط و فقط برای جامعه خودشون ساختن پس ما حق نداریم نقدشون کنیم! درام های کره ای الان در سراسر دنیا بیننده دارند و دست اندرکاران صنعتِ سرگرمیِ کره این رو خوب می دونن. برای همین سعی می کنن مخاطبشون رو جامعه جهانی در نظر بگیرن نه فقط مردم کشور خودشون.
فرض کنید دنیا یه صحنه ی نمایش بزرگه. هر کسی که صاحب ابزار رسانه ست، می تونه بیاد روی این صحنه و شروع کنه از فرهنگِ کشور خودش تعریف کردن. اونم با آب و تاب و رنگ و نور فراوان. حالا به نظرِ شما، من و توی تماشاچی حقِ نقدِ حرفهاش داریم یا نداریم؟
درباره این سایت